جایگاه دوستی در فلسفه اخلاق ارسطو
thesis
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده الهیات
- author معصومه بیاتی
- adviser مهدی زمانی
- Number of pages: First 15 pages
- publication year 1389
abstract
دوستی که در کتابهای هشتم و نهم اخلاق نیکوماخوس مورد بررسی قرار می گیرد،مقوله ای است فردی و اجتماعی که نه فرد و نه دولت هیچ یک نمی توانند بدون آن به زندگی ادامه دهند. دوستی در مرتبه ای حتی بالاتر از عدالت قرار می گیرد . وقتی که مردم با هم دوست باشند ،نیازی به عدالت نیست ،در حالی که اگر آنها اکتفا به عدالت نکنند ، باز هم احتیاج به دوستی دارند . امور دوست داشتنی یعنی آنچه خوب ، مطبوع یا مفید، است موجب پیدایش دوستی می شود . بر این اساس ، سه نوع دوستی از هم متمایز می شوند : دوستی مبتنی بر فایده ، دوستی مبتنی بر لذت و دوستی مبتنی بر فضیلت ( دوستی کامل ) . دو نوع اول گسستنی و ناپایدار و نوع آخر پایدار و با دوام است . خود خواهی ذاتاً با دیگرخواهی اختلاف ندارد . تا زمانی که خود را دوست نداشته باشیم ، نمی توانیم دیگری را دوست داشته باشیم . ارسطو آن نوع خود خواهی را که افراد به وسیله ی آن برای به دست آوردن ثروت و افتخارات و لذات جسمانی تلاش می کنند تا سهم مفرطی از این امتیازات را به دست آورند ، قبیح می شمارد ، بلکه خود خواهی مورد نظراو ، خود خواهی آدم نیک است که همیشه همتش در اعمال مطابق با عدالت و اعتدال یا هر فضیلت دیگری صرف می شود و فقط آنچه شریف است را برای خود می خواهد . از این رو انسان با فضیلت وظیفه دارد خود را دوست بدارد زیرا با عمل خیر، خود را متمتع خواهد ساخت و در عین حال دیگران نیز منتفع می شوند ، در حالی که آدم بی فضیلت نباید خود را دوست داشته باشد زیرا با پیروی از شهوات پلید ، مسبب خطا و نقص برای خود و نزدیکانش می شود . ارسطو از دوست به عنوان « من دوم » یا د می کند و از این رو انسان نیک هر آنچه از خوبی ها برای خود می خواهد ، برای دوست خود نیز خواستار است . به نظر می آید خیر خواهی سرآغاز محبت و دوستی است ، با گذشت زمان وقتی که خیرخواهی به آستانه نوعی صمیمیت رسید ، تبدیل به محبت (محبت حقیقی ) می شود . در زمینه ی گسیختگی پیوند دوستی ارسطو می گوید آنجا که علت دوستی تحصیل نفع یا لذت باشد و دوستی ، دیگر این چیزها را تأمین نکند ، قطع می شود . اگر دوست چنان بد شده باشد که نتوان اصلاحش کرد ، باید دوستی را فوراً قطع کرد ، ولی اگر هنوز اصلاح پذیر باشد ، باید به او برای تهذیب اخلاقش یاری کنیم . و در مورد تعداد حقیقی دوستان ، به محدودیت تعداد دوستان تأکید می کند .
similar resources
رابطه هنر و اخلاق در فلسفه ارسطو
از آنجا که ارسطو، در هر دو زمینة اخلاق و هنر دارای رسالاتی مستقل است، لذا مطالعة آن دو و توجه به رویکرد اخلاقی در هنر از مباحثی است که غالب شارحان فلسفة ارسطو به نحوی از انحا به آن پرداختهاند. اما نظریات ایشان دارای اختلافات و بعضاً تناقضات آشکار با یکدیگر، و گاه حتی در تقابل با آرای ارسطو است. این نکته را میتوان از یکسو ناشی از مفقود شدن بخشی از رسالة فن شعر و دیگر آثار ارسطو و از سوی دیگر، ...
full textتأملی بر جایگاه «انسان دوستی» در فلسفه تربیتی اسلام
در مقالة حاضر تلاش شده است که با بهرهگیری از روش تحلیلی و با استناد به آیات و روایات مربوطه، دربارة موضوعاتی چون خاستگاه محبت در انسان، حدود و ثغور انساندوستی در اسلام و انگیزههای حقیقی و غیر حقیقیِ انساندوستی، به برخی نکات اصلی اشاره گردد تا بر اساس آن بتوان الگوی انساندوستی اسلامی را به مثابه هدفی تربیتی مطرح نمود. در این نوشتار این نتیجه به دست آمد که در مقابل برخی دیدگاههای مادیگرا و ...
full textتحلیل اگزیستنسیال هیدگر در آینه فلسفه عملی ارسطو «خوانشی » نو از اخلاق نیکوماخوس ارسطو
این مقاله در صدد بیان این موضوع است که مهمترین مقومات فلسفه عملی ارسطو در تحلیل اگزیستنسیال هیدگر صبغه هستیشناختی مییابد. انحاء نسبت آدمی در قبال موجودات Verhaltenweisen آنگونه که در کتاب ششم از اخلاق نیکوماخوس ارسطو مطرح شده، در خوانش نوین هستی و زمان هیدگر تبدیل به انحاء وجودی آدمی Seinsweise میگردد. آنچه برای هیدگر بسیار اهمیت دارد، احیای قوه انتولوژیکِ نهفته در تعینات سهگانه ارسطویی است...
full textMy Resources
document type: thesis
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده الهیات
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023